شــرق: روایــات مختلفــی از مرحــوم میرمصطفــی عالی نسب، مشاور اقتصادی نخست وزیر در زمان جنگ تحمیلی بر جای مانده اســت. در یکــی از این روایات اگر در ایران پــول آقایی کند، باید »به نقــل از او آمده: . هشــداری که به آن، چنان «فاتحه توســعه را خواند بی توجهی شــد که اکنون تجارت پول در اقتصاد ایران حرف اول را می زند و شــیرینی فعالیت های غیرمولد، تولید را به حاشــیه رانده است. شــاید بتوان گفت تنها در دوران جنگ بود که اقتصاد ایران توانســت بر محور تولیــد قرار گیرد، امــری که نه قبل و نــه پس از آن در اقتصاد کشور مشاهده نشــد و مشخص نیست مرحوم عالی نسب به سبب اقداماتش چگونه از سوی گروه های منفعت طلب و رانت جو تهدید می شد. می گویند مرحوم احساس من این است »عالی نســب همواره می گفت: و احساس شما هم این باشــد که وقتی وارد ساختمان نخســت وزیری می شــوید، فکر کنید وارد دریای خون شــدید. می گفت باید با همان احساســی که سربازان وطــن در خط مقدم می جنگنــد، از حریم اقتصاد ملی . اما با وجود «دفاع کنید و آماده شهیدشــدن هم باشید ایــن، او هیــچ گاه مکتوبی از خود بر جای نگذاشــته و شــناختنش به جز از زبان کسانی که با او بوده اند، میسر نیست. حالا یازدهمین ســالگرد درگذشت عالی نسب، بهانه ای شــد برای گردهمایی برخی از اندیشمندان در مؤسســه دین و اقتصاد تا قدری درباره اندیشه و عمل مشــاور اقتصادی دولت جنگ بگویند. در ادامه بخشی از سخنرانی فرشاد مؤمنی، محمدحسین فاضل زرندی، علی رضاقلی و احمد توکلی را می خوانید.
فرشــاد مؤمنی، عضو هیأت علمی دانشــکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
در ادبیات توســعه بــه وفور می تــوان بحث هایی پیــدا کرد با ایــن مضمون که در دوران گذار از شــرایط توســعه نیافتگی، جایگاه و منزلت افراد بســیار مهم تر از ســاختار نهادی می شــود؛ به خصوص برای کشــور ما کــه از دوره ۷۵۳۱ به بعد با یــک دگرگونی بنیادی در نظم اجتماعی هم روبه رو بوده، این مســئله بســیار سرنوشت سازتر است. افرادی که گذار از توسعه نیافتگی به توســعه را طراحی و برای تحقق این هدف از جان و مال خود مایه می گذارنــد، به این نیت این کار را انجام می دهند که در دوران حیات خود بستری برای برقراری یک نظم اجتماعی، فراهم کنند. در حکومــت پهلــوی، ابعــاد هزینه هایــی که یک جامعه در چارچوب یک نظم قائم به شــخص متحمل می شــد را درک کردیم، چهره هایی مانند شهید بهشتی و مرحوم عالی نســب تــلاش می کردنــد در چارچوب جایگزینی نظم پیشــین با نظم جدیــد، اصول و مبانی ایــن نظم غیرقائم به شــخص را که از دل آن توســعه به دســت می آید، تمهید کنند. نظمی اســت که در آن علم، قانون و برنامه نقش تعیین کننده را در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیــص منابع ایفا می کند، امور خود را پیش بینی پذیر کرده و در این شــرایط امکان انباشــت ثمربخــش ســرمایه های انســانی و مــادی را فراهم می آورد. از این زاویه می توان مرحوم عالی نســب را در زمره پیشــگامان گذار ایران از نظم قائم به شــخص به نظم غیرقائم به شــخص درنظر گرفت. او تســلیم نظر کارشناســی بود و هرچه از دیگران انتظار داشت، ابتدا در رفتارهای روزمره خود نهادی کرده بود. بحث بر ســر این اســت که در دوره گــذار، افرادی به عنوان مثل های اعلای علــم، قانون و برنامه محوری مطرح می شــوند، ســکان اداره امور کشور را به دست می گیرنــد و به تدریــج کمــک می کننــد عادت هــای ضدتوسعه ای ریشــه دار شده، جای خود را به قاعده ها و نهادهــای جدیدی بدهند که امــکان برپایی یک نظم غیرقائــم به شــخص را فراهم می کنند. همه کســانی که با مرحوم عالی نسب معاشــرت داشتند، شعارهای محــوری او را به خاطر دارند؛ همیشــه این مســئله را گوشــزد می کرد؛ اگر ایران بخواهد بقا و اعتلا پیدا کند، باید تولید، شیرین تر از فعالیت های غیرمولد باشد. امروز در چارچوب پیشــرفت های نظری اعتناپذیری که انجام شده، این مسئله را این گونه صورت بندی می کنند که اگر کشوری بخواهد توســعه پیدا کند، باید ساختار نهادی آن به ســمتی حرکت کند کــه در آن جامعــه، هزینه فرصت مفت خوارگی بالا رفته باشــد. تا زمانی که افراد از طریــق درآمدهای رانتی و بی نیــاز به صلاحیت های علمی و فنــی، می توانند درآمدهــای هنگفت و بدون ریســک و زحمت به دست بیاورند، کســی سراغ تولید نخواهد رفت. ما شــاهد بودیم استاد فقید از جان مایه می گذاشــت و در برابر منافع کســانی که می خواستند بدون صلاحیت داشتن کســب درآمدهای سرشار کنند می ایســتاد و در این مســیر از حقوق عمومی و ارتقای حقــوق تولیدی دفاع می کرد و همــه بحث او این بود اگر قرار باشد در ایران توسعه ای اتفاق بیفتد، باید تولید شــیرین تر از فعالیت غیرمولد باشد. در این چارچوب، او به عنوان عضو شورای پول و اعتبار، عضو شورای اقتصاد و به عنوان مشاور نخســت وزیر و مشاور رئیس جمهور وقت، با یک دقت و حساسیت مثال زدنی، نقش دیده بان را ایفا می کرد و از دســتیاران، دوستان و همفکران خود هم کمک می گرفت تا این دیده بانی به نحو شایسته ای انجام شود. بسیاری آن روز نمی فهمیدند عالی نسب چه می کند و چــه می گوید؛ اما امــروز در چارچوب آمار و اطلاعات رســمی انتشار یافته، آنچه می بینیم این است که کارنامه ای که از دوران ۰۱ ساله حضور مؤثر مرحوم عالی نســب در ســطح قاعده گذاری های کلان اقتصاد ملی مشاهده شــده، کارنامه ای است که در یک شرایط متلاطم و جنــگ اتفاق افتاده و نســبت به دورانی که چنین شرایطی وجود نداشته اســت، کاملا دفاع پذیر و افتخارآمیز اســت. وقتی درباره یک دســتاورد جمعی صحبــت می کنیم، قصد نداریم دربــاره نقش یک فرد غلــو کنیم؛ بلکه واقعیت این اســت کارنامه ۰۱ ســاله اول دوران انقلاب، محصول یک جانفشــانی بی سابقه ملــی و همدلی بی ســابقه میــان دولــت و ملت بود. ســطح پاکدامنی اقتصادی در آن دوره هرگز در گذشته و آینده ایران تکرار نشــده است. طبیعتا در شرایطی که نظم نوین اســتقرار پیدا نکــرده و نهادهای نظم جدید ریشه دار نشده اند، نقش افراد بسیار تعیین کننده است. کســی نمی تواند انکار کند آهنگ حرکت جامعه ایران به سمت توسعه پس از شهادت شهید بهشتی با کندی کاملا محســوس روبه رو شــد برای اینکه در دوره گذار، بار نهادها را افراد بزرگ و تاریخ ســاز بر دوش می کشند و در حیطــه اقتصــادی هم مرحوم عالی نســب در آن دوره ۰۱ ســاله، چنین جایگاه و منزلتی را داشت و امروز نتایج را با مقایســه آن دوره بــا دوره های قبل و بعد از آن می بینیم. در مقــام آنچه مرحوم عالی نســب، شــیرین کردن تولیــد می نامید، یکی از کانون های اصلی مانع تراشــی بر سر راه توســعه ایران، ســیطره غیرعادی رباخواران در اقتصاد کشــور بود؛ مثــلا در خاطرات پولاک از دوره قاجار، نرخ بهره در بــازار نزول خواری بالای ۰۳ درصد ذکر شده است و پولاک بر این اساس تعجب نمی کند که ایران نمی تواند توســعه پیدا کند. در کتاب »تأمین مالی صنعتی در ایــران« نیز که به زودی ترجمه آن منتشــر می شود، نویسنده کتاب براســاس مشاهدات سه ساله، نوشــته تا زمانی که ســفته بازی روی پول و سوداگری روی مســتغلات، درآمدهای سرشــار و بــدون زحمت و ریســک دارد، تولید در ایران ریشــه دار نخواهد شد و در این کشور توســعه صنعتی اتفاق نخواهد افتاد. این کتاب مربوط به وضعیت ایران در نزدیک به صد ســال پس از پولاک است؛ یعنی وقتی گروه مشاوران هاروارد در فاصله ســال های ۸۳۳۱ تا ۱۴۳۱ بــه ایران می آیند تا برای برنامه ســوم توســعه مشــاوره کارشناسی به حکومت پهلوی بدهند.
اگر ایران توانســت جنگ را آنچنان با افتخار سپری کند که دنیا از اســتقامتش انگشــت به دهــان بماند، وجــه بنیادی آن، ایفای نقش دیده بانی توســعه گرا در عالی ترین شکل تصور، از سوی مرحوم عالی نسب بود؛ او می گفــت اگر در ایــران پول آقایی کنــد، باید فاتحه توســعه را خوانــد. در این دوره با همــت مرحوم عالی نســب و همراهــی هیأت حاکمــه وقت، هزینــه ۴۵ درصد از کل نقدینگی موجــود، بــرای اقتصــاد ایــران معادل صفــر بود؛ یعنــی در آن دوره اقتصــاد ایــران بــه معنای دقیق کلمه یکی از غیرربوی ترین دوران تاریــخ اقتصادی کشــور را تجربه کرده اســت و خدا می داند مرحــوم عالی نســب چگونــه از ســوی گروه های منفعت طلب و رانت جو تهدید می شــد. همیشه می گفــت احســاس مــن ایــن اســت و احساس شــما هم این باشــد که وقتی وارد ســاختمان نخســت وزیری می شــوید، فکــر کنید وارد دریای خون شــدید. می گفــت باید با همان احساســی که ســربازان وطن در خط مقدم می جنگند، از حریم اقتصــاد ملی دفاع کنید و آماده شهیدشــدن هم باشید. با آن احساس، مدیریت پولی کشور این گونه ســامان پیدا کرده بود. برای مقایســه شرایط آن دوران بــا روزگار فعلی، بد نیســت بدانید در ســال ۴۹ حدود ۰۵۱ هزار میلیارد تومان با عنوان ســود پول در اقتصاد ایران پرداخت شده است. این مبلغ معادل ۴۱ درصد از تولید ناخالص داخلی کشــور در سال ۴۹، یعنی هم تراز با ســهم صنعت در تولید ناخالص داخلی، معادل ۹۱ درصــد کل نقدینگی و معادل دســتمزد ۱۱ میلیون نفر نیروی کار کشــور است. با این اتفاقات است که اقتصاد تــوان رقابت و مقاومــت خود را از دســت می دهد و دانایی محوری بــه آن راه نمی یابد و عدالت اجتماعی هم به یک افســانه تبدیل می شود. همه آن آرمان ها در سایه یک ســاختار نهادی مشوق تولید، امکان دستیابی دارنــد؛ درحالی که اگر ســاختار نهادی، مشــوق رانت و فســاد و ربا باشــد به جای رونق بنگاه های تولیدی، فعالیت های مافیایی و شــبه مافیایی رونق پیدا می کند. به همین دلیل اســت که حدود یک ماه پیش یک مقام مســئول در قوه قضائیه می گوید زندان های ایران ســه برابر ظرفیت استفاده می شود و چند روز بعد یک مقام اقتصادی می گوید بنگاه های تولیدی کشــور با یک سوم ظرفیت کار می کنند. در مقایســه فعالیت های ســوداگری در مستغلات، در دوره ۲۷۳۱ تــا ۲۹۳۱ اندازه کلــیIPC )تورم( ۷۳ برابر و قیمــت اجاره بها در تهــران ۱۶ برابر، یعنی ۷٫۱ برابر تورم شــده اســت. در این دوره، قیمت مسکن در تهــران ۶۷ برابر، یعنی حــدود ۲٫۲ برابر تورم و قیمت زمیــن در همیــن دوره ۷۰۱ برابــر، یعنــی نزدیک ۹٫۲ برابر تورم شــده اســت؛ یعنی در این دوره، در حالی که تولیدکنندگان بی سابقه ترین فشارها را متحمل شده اند، تصورناپذیرترین برخورداری ها نصیب آنهایی شــده که به ســوداگری روی مســتغلات و تجارت پول، مشغول بوده اند. در این شــرایط، کســی به تولید توجه نمی کند و این چیزی بود که مرحوم عالی نســب در خشت خام اقتصــاد ایران می دیــد و تلاش می کرد این مناســبات بــه اقتصاد ایران برنگردد. مناســبات پــس از انقلاب، مناسبات جهاد ســازندگی بود؛ برای همین در ۰۱ سال اول پیروزی انقلاب اسلامی، زیرساخت های فیزیکی که برای توسعه روستایی کشور با کمترین هزینه و با محور عدالت خواهی ایجاد شــد، ۵٫۱۱ برابر چیزی است که از حکومت پهلوی تحویل گرفته شده بود.
محمدحسین فاضل زرندی، استاد دانشگاه پلی تکنیک
عالی نســب یکی از پدیده های نــادر تاریخ معاصر ایران اســت. البته مــن نقدی هم بــه آن مرحوم دارم که چــرا هیچ یک از افــکار خود را مکتــوب نمی کرد. من بارها ایــن گلایه را به او داشــتم؛ اما هیچ وقت زیر بار نمی رفت. عالی نســب، در وجهه شــخصی زندگی خــود فعالیت هایــی در صنعت داشــت. او جزء اولین کســانی بود که صنعت مدرن را در قالب کارخانه های کارتن ســازی و نفــت و گاز اجرا کرد؛ امــا وجهه دیگر عالی نســب ابعاد اجتماعی او اســت که بحث ما هم بیشتر به همین مربوط می شود. او عضو شــورای ۵۱ نفره مشــاوران اقتصادی دکتر مصدق و همچنین یکی از مشــاوران اقتصادی آیت اﷲ بروجردی، آیت اﷲ میلانی و علامه جعفری بود. مرحوم عالی نســب یکی از بانیان عمده مدارس اســلامی قبل از انقلاب و یکی از پشــتیبانان اصلی روحانیت پیشــرو، ازجمله بهشتی، مطهری و طالقانی و روشنفکران دینی مانند محمدرضا حکیمی و دکتر شــریعتی محســوب می شــد. او بعد از انقلاب مشاور اقتصــادی دولت هــای شــورای انقلاب، شــهید رجایــی، مرحوم مهدوی کنــی، شــهید باهنــر و میرحسین موسوی بود. همچنین عضویــت در شــورای اقتصــاد، شورای پول و اعتبار، شورای عالی کشــاورزی و شــورای صــادرات غیرنفتی در زمان جنگ را داشت. بارها مهندس موسوی گفت »اگر عالی نسب و افکار او نبود، اقتصاد ایران در زمان جنگ می شکست«. او در ساخت بیماستان و مدرسه همچنیــن در کمک به مطبوعات بســیار فعالیت می کرد؛ مثلا یکی از بانیان ایجاد نشــریه گل آقا بود. همین مؤسسه دین و اقتصاد هم یکی دیگر از کارهای اوست که به یادگار مانده است. زمانــی که در کانــادا بودم، با آنــدره گوندر فرانک، یکــی از نظریه پردازان مارکسیســت ، ملاقات داشــتم. او تاریخ اغلب انقلاب ها را بررســی کــرده بود. درباره انقلاب ایران هــم اطلاعات دقیقی داشــت؛ می گفت این انقــلاب بلافاصله با جنگ همه گیر مواجه شــده؛ اما اقتصاد آن نشکســت. برای آندره مسئله این بود که کدام استراتژیست پشــت این اقتصاد بوده است. من با مرحوم عالی نســب هماهنگ کردم برای دیدار با آندره و دعــوت او به ایران، اما متأســفانه ایــن دیدار به عمر هیچ کدام میسر نشد. عالی نسب تحصیل کرده و مسلط بر تئوری های اقتصادی بود و در حسابداری و بازرگانی درجه داشت؛ اما براســاس دیدی که آندره به من داد، عالی نســب یک استراتژیســت بود؛ دغدغــه اصلی او دغدغه درازمدت جامعه بود. می گفت ما به دنبال یک ایران پیشرفته، توسعه یافته و ثروتمند هستیم. می گفت فقر و گرســنگی سرنوشت ما نیست و دنبال این بود که ایران در دراز مدت یک کشــور توســعه یافته و شاخص باشــد. او وضعیت حال جامعــه را فراموش نمی کرد. می گفت من جنگ جهانــی دوم را دیده ام. نباید مردم برای دارو و نان مشکل داشته باشند. به قول او نیازهای اساســی تک تک مردم باید در زمان جنگ فراهم باشد تــا بفهمند که ایــن نظام دنبــال منافع مردم اســت؛ گرچــه او به فکر حال مردم و حفــظ آرامش آنها بود؛ اما آینده را نیز فراموش نمی کرد. با تأکید عالی نســب، اکثر مطالعات صنعتی که بعدها اجرائی شــد، در زمان دولت جنگ در دستور کار قرار گرفت. بعد از عالی نسب همه دولت های ما فاقد استراتژیست بودند؛ وگرنه نباید این شرایط به وجود می آمد. عالی نسب فراتر از هر چیز یک استراتژیســت بزرگ جهانی بود. او در مقابل برخی از افــکاری که آن زمان به نظر ما درســت می آمد؛ اما اشتباه بود، می ایســتاد؛ مثلا زمانی در کشور شایعه شد کشاورزی محور توسعه اســت. یک روز مرا خواست و گفت آقای فاضلی این حرف »کشاورزی محور توسعه« بســیار غلط است. آن زمان درباره مسائل کشاورزی جو ســنگینی وجود داشت. عالی نسب گفت دوران اقتصاد گیاه گذشته است. شما می توانی بگویی کشاورزی مهم است و می خواهیم در برخی محصولات به خودکفایی برســیم؛ اما محور توسعه، تکنولوژی و انسان دانشمند اســت و اگر روی اینها ســرمایه گذاری کنیم، به توسعه می رسیم.
علی رضاقلی، پژوهشگر تاریخ و جامعه شناس اقتصادی
من دربــاره مرحوم عالی نســب دو مقاله با عناوین رپهلو« نوشــته ام و حرف ُ»نمــک زندگی« و »مــردی پ جدیدی برای مراســم یازدهمین ســالگرد درگذشت او نــدارم؛ اما می خواهــم کوتاه بگویم کــه اقتصاد ایران و دولت هایــی که این اقتصــاد را مدیریــت کرده اند و می کننــد، از کجــا آســیب پذیر بوده انــد و اینکه برای بسامان کردن این اقتصاد، تمرکزی روی زمینه نهادی و غیراقتصادی ایران باید انجام شــود و اگر این کار نشود، بعید است اقتصاد ایران به سامان شود. در برخی دوره ها شــاخص های اقتصادی بهتر شده و کشور بهتر اداره شده است؛ مثلا در دوره جنگ وضع بهتر بوده و کشــور با حضور کســانی مانند عالی نسب بهتر اداره شــده اســت؛ اما حــالا از کجا کســی مانند عالی نســب پیدا کنیم و از کجا معلوم که سیستم او را بپذیرد و اجازه دهد سیاست های خود را اجرا کند. همه دولت هایی که در تاریخ تشــکیل می شده اند، دســت کم وظایفی داشــته اند. اینکه خشونت را کنترل کنند، امنیتی مهیا کــرده و قانونی ارائه دهند که تحت آن قانون، افراد به آســایش و آرامشــی برسند و تولید کننــد تــا کمیابی ها تأمین شــود و بعد در ســایه اینها، رفاه بیشــتری داشته باشند. تأمین حقوق مالکیت برای دارایی هــای افراد نیز باید در این فرایند تثبیت شــود تا افــراد در ذیل آن صاحب انگیزه شــوند و کارشــان را انجــام دهند. یک عنصر اصلی مشــکل تاریخی ایران، نبــود قانون یا اجرا نکــردن آن یا اجــرای نیمه کاره آن بــوده که همراه با هزینه ســنگین برای حقوق مالکیت بوده اســت. اقتصاد چیزی نیســت که با شاخص های پولی مشکلش حل شود. نمی گویم شاخص های پولی و برنامه ریزی و مدیریت اقتصاد بی اهمیت اســت؛ اما اینها در یک فضای مجرد نمی تواند مشکلی را حل کند. اگر قرار اســت مشــکلات یک اقتصاد حل شود، باید با درنظرگرفتن خود کشور، قدرت های چانه زنی و مافیای موجود در آن، نهادها و تمام دستگاه هایی که می توانند مانع حرکت آن شــوند یــا به حرکــت آن کمک کنند، بررسی و به حل مشکلات آن پرداخته شود.
احمد توکلی، اقتصاددان
من از مرحوم عالی نسب سه نکته ذکر می کنم. اول حساسیت او نســبت به استقلال ایران بود. خاطراتی از نوجوانی خــود می گفت که دست فروشــی می کرد. از درست شــدن بانک ها می گفت که واسطه جلوگیری از سرمایه گذاری درست شده بودند. مســئله دیگــر مردمی بــودن او بــود. او یک بار به مهندس موســوی می گفت »آقای موسوی به فکر مرغ نباش، مــرغ مثل عروس اســت و جهیزیه می خواهد، روغن و مخلفات می خواهد. دو ســیر گوشت به مردم فقیر بدهید آبگوشت درســت می کنند و ۰۱ نفر را سیر می کنند«. روی این مســئله حســاس بود که آنچه به مردم می دهند، به کارشــان بیاید. دینداری عالی نسب هــم همه جانبه بــود؛ اواخر زندگی، روزی خدمتشــان رســیدم. کتابی درباره حقوق حیوانات در اسلام به من هدیه داد کــه مجموعه فرمایشــات علامه جعفری را جمع آوری و با هزینه شــخصی چاپ کــرده بود. او از جزئیات و همه ابعاد اسلام دفاع می کرد. می خواهم چنــد جمله هم درباره فســاد صحبت کنم که متأســفانه در کشــور نهادینه شده و به صورت سیســتماتیک درآمده است. سیســتماتیک یعنی فساد به مرحله ای می رسد که دستگاه های مسئول مبارزه با فساد، خودشان آلودگی پیدا می کنند و کار بسیار مشکل می شــود. یکی از راه هایی که می تواند این مشــکل را کم کند، تشــکیل ســازمان های مردم نهاد است. ما هم با کمک، تشــویق و حمایت دوســتان و دلسوزان، نهاد دیده بان شــفافیت و عدالت را تأسیس کرده ایم. فساد نهادی است که همه نهادها را آلوده می کند و استقلال را به خطــر می اندازد. دینداری را بی آبرو می کند و دین را از محتوا و حیثیت می اندازد. مردم را نادیده می گیرد و له می کنــد. من گفته ام جمهوری اســلامی را کودتا، حمله نظامی و انقلاب مخملی نمی اندازد؛ اما فســاد می انــدازد. الگویی را که به تازگی بــرای قرارداد نفتی مطرح شده است، ملاحظه کنید؛ چیز خطرناکی است. خطر اینکه بســیاری چیزها را به هم بریزد وجود دارد؛ کمک کنید که دولتمردان توجه پیدا کنند و این خطر از کشور دور شود.
منبع : روزنامه شرق 12 تیرماه 1395