عالی¬نسب، میرمصطفی، از صنعتگران پیشگام درعرصۀ مدیریت مدرن صنایع و اقتصاد ملی مبتنی بر تولید، تولید کننده لوازم خانگی نفتی و گاز ی عالی نسب، خیّر و مدرسه ساز.
او به گفتۀ خانواده اش در 1296ش و به استناد شناسنامه در 1298ش در خانواده¬ای تبریزی در سامراء عراق متولد شد. جد مادری¬اش حاج علی اکبر اهرابی به دلیل فعالیت¬ به نفع حکومت عثمانی و بر ضد سیاست استعماری بریتانیا، پس از تجزیه عثمانی و شکل¬گیری عراق به ترکیه تبعید شده بود. پدرش کربلایی سید حسین پس از بازگشت به ایران، در تبریز ساکن شد و به تجارت چای پرداخت و در 1306ش یا 1307ش درگذشت و مادرش عالیه سرپرستی هشت فرزندش را بر عهده گرفت. عالی¬نسب تحت تأثیر تربیت مادر بود. او تحصیلات ابتدایی را در تبریز گذراند و برای کمک به معیشت خانواده ناگزیر تحصیل را رها کرد و به شاگردی در مغازه¬ها مشغول شد و به فراگیری فن حسابداری پرداخت. او پس از چندی به تهران آمد و به آموختن زبانهای انگلیسی و فرانسوی پرداخت. در مرکز بازرگانی آلمان یک دوره حسابداری عالی را گذراند و حسابدار شرکتی شد که در کار واردات چینی و بلور بود. عالی نسب حدودا بیست ساله بود که به ریاست واحد حسابداری آن شرکت منصوب گردید. در 1320ش در جریان جنگ دوم جهانی* ، شرکت تعطیل شد و او به تبریز بازگشت و در بازار سهام تبریز مشغول به کار شد. در همانجا با راضیه الیاس لنکرانی از خانواده های روحانی تبریز ازدواج کرد. او در 1324ش، پس از استقرار فرقه دمکرات آذربایجان* به تهران آمد و با توجه به تجارب گذشته اش، در بازار تهران به تجارت موفق چینی و بلور پرداخت (عظیمی، ص 32 – 37؛ عبداللهی و همکاران، ص90-91؛ مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، رئیس مؤسسه دین و اقتصاد، مصاحبه مورخ اردیبهشت1401 ؛ بهشتی، ص 138).
عالی نسب در کنارتجارت در زمینه اقتصاد و دین هم مطالعه می¬کرد. از 1328ش تجارت را به دلیل آنچه سرمایه داری تجاری مینامید، کنار نهاد. او به این نتیجه رسیده بود که کمک به استمرار رابطه یک سویه با کشورهای پیشرفته و تبدیل شدن به یک واردکننده صرف با اصول اقتصاد اسلامی و اقتضائات تاریخی اقتصاد ایران سازگاری ندارد. با این حساب گام برداشتن در مسیر تولید ملی را به هدف اصلی خود تبدیل کرد. در 1329ش کارگاهی را تاسیس کرد و کارش را با تولید چراغ¬های فتیله¬ای خوراک¬پزی نفتی به جای منقل یا اجاق¬های هیزمی رایج آن زمان آغاز کرد. در همان زمان دولت دکتر محمد مصدق* به دنبال طرح ملی کردن صنعت نفت ایران* مورد تحریم قرار گرفت. مصدق با توجه به مصرف محدود نفت که عمدتا برای چراغ روشنایی و فانوس به کار می-رفت از او خواست تا برای استفاده از فراورده های نفتی در داخل کشور و کاهش وابستگی به صادرات نفت خام راهی بیابد تا هم نفت وسیله گرمایش عمومی شود و هم از انهدام جنگل ها برای تهیه ذغال خودداری گردد. حاصل تلاش شبانه روزی عالی نسب تولید سماور نفتی به جای سماور ذغالی بود. این سماور نماد ایستادگی ملت ایران در برابر تحریم نفتی شد. شرکت عالی نسب از آن پس افزون بر سماور به تولید انبوه محصولات کوچک گرمایشی خانگی هم پرداخت. عالی نسب به رغم دشواریهای فراوان در کار تولید، پیشنهاد مصدق برای حمایت از تولیداتش را با استفاده از تحریم و ممنوع سازی واردات کالاهای مشابه نپذیرفت. چون معتقد بود تنها در سایه مناسبات عادلانه اقتصادی و اجتماعی، ارتقای توان رقابت ملی میسر می¬گردد.از این رو می توان وی را از پیشگامان تولید کالاهای مرغوب قابل رقابت با کالاهای صنایع خارجی به شمار آورد. عالی نسب با توجه به اینکه بازار ایران در انحصار محصولات نفت سوز شرکتهای انگلیسی بود به جای چراغ خوراک پزی والور، چراغ آلور را ابداع کرد و به تولید انبوه آن همت گماشت. شرکت انگلیسی شکایت کرد که عالی¬نسب محصولات او را کپی کرده است. اما عالی¬نسب در دادگاهی که در ایران برگزار شد، ثابت کرد که محصولات او اختراع بوده است (مومنی، همان مصاحبه؛ عظیمی، ص 37 – 38؛ عبداللهی و همکاران، ص 92 – 96، 116 – 117).
او پس از کودتای 28 مرداد 1332*، به عنوان اعتراض به کودتا چندی در دفترسازمان ملل در ژنو تحصن کرد. همچنین تولید صنایع عالی¬نسب را متوقف کرد و حتی تهدید فضل¬الله¬ زاهدی* نخست-وزیر کودتا هم او را از این کار منصرف نکرد تا آنکه آیت¬الله سیدرضا زنجانی* او را به نهضت مقاومت ملی دعوت کرد و آیت الله محمود طالقانی* به نمایندگی از سوی نهضت با ذکر دلایلی چون لزوم حمایت مالی از مبارزات مردمی، از وی خواست تا باردیگر کارخانه را بازگشایی کند. او همچنین پیشنهاد شرکت والور برای خرید کارخانه را به بهانه ملی بودن آن رد کرد. عالی نسب کارش را توسعه داد و در 1338ش، شرکت صنایع تولیدی نفت و گاز عالی نسب را تاسیس کرد که بعد ها به شرکت صنایع لوازم خانگی عالی نسب تغییر نام داد و اکنون نیز با این نام فعالیت می کند. او طی سالهای 1336 تا 1341ش چند اختراع دیگر در زمینۀ اجاق خوراک پزی و سماور سازی را ثبت کرد. بعدها نیز چند اختراع به نام وی ثبت شد (عبداللهی و همکاران، ص93؛ مومنی، همان مصاحبه؛ همو، ص 168 - 170، 176؛ سید عالی نسب، مدیر شرکت صنایع لوازم خانگی عالی نسب، مصاحبه مورخ 17 خرداد 1401).
عالی نسب چندی بعد به پیشنهاد و توصیۀ اعضای نهضت مقاومت ملی، کارخانه کارتن¬سازی میهن را تأسیس کرد. در آبان¬ 1351 یک فروند جنگنده ارتش در محوطۀ کارخانه سقوط کرد که آتش-سوزی و تعطیلی کارخانه را به دنبال داشت. با آنکه به دلایل مختلف به او غرامتی پرداخت نشد با تلاش بسیار کارخانه را با ماشین آلات جدید بهتر از قبل بازسازی کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی که امکان گرفتن غرامت فراهم بود، از آن چشم پوشید (عبداللهی و همکاران، ص 100- 104؛ سید عالی نسب، همان مصاحبه؛ عبودیت، ص 88؛ مومنی، ص 169 – 172).
عالی نسب با مراجع و شخصیت های برجسته حوزوی چون سیدحسین طباطبایی بروجردی*، مرتضی مطهری*، محمد هادی میلانی*، محمد تقی جعفری* و کاظم شریعتمداری* ارتباطی نزدیک داشت. از آنان می آموخت و نتایج مطالعاتش در زمینه اقتصاد را به آنان منتقل می¬کرد. او مشاور جعفری بود و مشهور است که بروجردی تقلید در مسایل اقتصادی را برای او ممنوع کرده بود و میلانی هم پس از شنیدن نظریه عالی نسب درباره سفته و سرقفلی فتوای خود را در این باره تغییر داد. مطهری هم گفته بود که چون میدانم مطالب زیادی از عالی¬نسب خواهم آموخت ترجیح می¬دهم در حضور او سکوت کنم (محمد رضا بهشتی، استاد دانشگاه تهران، مصاحبه مورخ 24 خرداد 1401؛ همو، ص 139؛ مومنی، همان مصاحبه؛ همو، ص 176-177؛ ؛ عظیمی، ص 70 – 71؛ جعفری، ص 198؛ قس ← فاضل زرندی، ص 158 – 159 که گفته تغییر فتوا در مورد بیمه بود). عالی نسب شخصیتی غیر سیاسی بود اما در مقاطعی که نظام اداری حکومت تمایل نشان می داد تجاربش را درقالب مشاوره در اختیار آنها می نهاد. او در رژیم پهلوی و به هنگام نخست وزیری دکتر مصدق و سپس چندی در زمان وزارت جمشید آموزگار و علینقی عالیخانی* مشاور اقتصادی آنان بود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی مهدی بازرگان*، که از زمان تأسیس انجمن اسلامی مهندسین در 1336ش، با وی همراهی داشت، به امام خمینی معرفی گردید. در دهۀ نخست انقلاب، مشاور اقتصادی دولتهای وقت و نیز شورای انقلاب* بود و در شورای اقتصاد، شورای طرح¬های انقلاب وشورای پول و اعتبار عضویت داشت. شورای عالی صادرات غیرنفتی را هم تأسیس کرد و خود اولین رئیس آن بود (مومنی، ص 172 - 177؛ سحابی، ج2، ص133؛ صباغیان، ص132- 134؛ بازرگان، ج2، ص 257؛ موسوی، ص 10-14).
در سالهای 1358 – 1359ش، در پی بروز ناآرامی های متعدد کارگری وضعیت صنعت دستخوش بحران شد. دولت موقت* عالی نسب را مسئول رسیدگی به این امر کرد. او توانست مجتمع مس سرچشمه، مجتمع فولاد اهواز و کارخانه ایران ناسیونال (اکنون ایران¬خودرو) را دوباره راه¬اندازی کند. در دورۀ مدیریت در کارخانۀ ایران ناسیونال، پیکان با کیفیت تولید شد و مدل پیکان 1358ش به نام عالی نسب معروف شد (مومنی، ص172 – 174؛ صباغیان، ص 129؛ « مردی از جنس اقتصاد، صنعت و سیاست«، ص 5؛ قس← بهشتی، ص 138 – 139که گفته مدل 1362 و 1363ش به عالی نسب معروف بود).
شورای انقلاب* در اردیبهشت 1359 برای مقابله با تهدید جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا، مبنی بر تحریم اقتصادی ایران ستاد بسیج اقتصادی را برای تأمین نیازهای اولیۀ مردم تشکیل داد. چند ماه بعد با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران* نقش این ستاد پر رنگ تر شد. عالی نسب با توجه به تجاربی که از قحطی¬های زمان جنگ جهانی دوم داشت بر تأمین و توزیع عادلانۀ کالاهای اساسی مورد نیاز مردم در قالب شبکه¬های نظام¬مند پافشاری کرد. طرح توزیع کوپن از ابتکارهای او بود. به¬گونه¬ای که به رغم جنگ، کسری بودجه، تحریم¬ها و کاهش درآمد ارزی، معیشت مردم تأمین گردید و از مرگ و میر ناشی از قحطی پیشگیری گردید (سحابی، ج2، ص118؛ موسوی، ص11، 14؛ «مردی که انحصار تولیدات انگلیسی را شکست»، ص 42؛ مومنی، ص 178 – 179؛ بهشتی، ص 139).
عالی¬نسب از 1368ش به دلیل تغییر سیاست ¬های اقتصادی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی* و در اعتراض به اجرای برنامه های اقتصادی بانک جهانی و ربوی شدن سیاستهای پولی و اقتصادی از عرصه قدرت و سیاست کناره¬گیری کرد؛ با ارسال متنی درباره حقوق حیوانات از کتاب رسائل فقهی علامه محمد تقی جعفری به مسؤولان وقت کشور، از آنان خواست تا حقوق مردم را به اندازه حقوق حیوانات رعایت کنند. از آن پس او هر چهارشنبه صبح در منزلش حاصل مطالعات و تجاربش در زمینه مسایل و مدیریت اقتصادی کشور را در حلقه محدودی از علاقمندان که عمدتا از مدیران و یا اساتید اقتصاد بودند، به بحث می¬نهاد و این کار را تا پایان عمرش (تیر 1384) ادامه داد ( بهشتی، ص 141، 145؛ موسوی، ص14 – 15؛ عظیمی، ص 117 – 119؛ مومنی، همان مصاحبه).
عالی نسب همواره دغدغۀ اقتصاد مستقل و شرافتمندانه را داشت. در مسیر مطالعات اقتصادی اش مجذوب نظریۀ «اقتصاد ملی» فردریش لیست آلمانی شد که توسعۀ آلمان مرهون نظریات او بود. کاپیتال مارکس را به دقت خواند، مطالعات میدانی اقتصاد ایران را هم پیگیری می¬کرد و همزمان مطالعات گسترده¬ای هم در زمینه اقتصاد در اسلام داشت. او بر مسئله عدالت اجتماعی پافشاری می-کرد و بر آن بود که تنها روش¬های عادلانه پایدارند و می¬توانند منشأ اعتلای افراد و جامعه باشند (مومنی، ص 187؛ همو، همان مصاحبه؛ عظیمی، ص 124 ). در اقتصاد اخلاقی مد¬نظر او مفهوم عدالت در کنار رعایت کرامت انسانها به معنای برخورداری افراد از حداقلی از معیشت، آموزش و بهداشت بود که در آن حقوق انسان¬ها و طبقات جامعه رعایت گردد. به زعم او بدون وجود عدالت امکان رشد و توسعه وجود نخواهد داشت. به رغم اینکه خود یک کارخانه¬دار بود، طرفدار کارگران و اقشار کم درآمد و درصدد افزایش درآمد این گروه اجتماعی بود. او دیدگاههای اقتصادی ویژه ای داشت؛ مخالف سرسخت بهره بود و می¬گفت: «نه یک ريال ربا داده¬ام و نه یک ريال ربا گرفته¬ام»؛ تورم و گرانی را « جشن اغنیاء و عزای فقرا» و جلوگیری از آن را امری حیاتی می¬دانست ؛ مخالف جدی دلالی زمین و بورس بود و از سرمایه داری تجاری نفرت داشت. معتقد بود که سرمایه باید در خدمت تولید باشد نه آنکه ما خادم التجار باشیم. توسعه صنعتی و متعاقب آن توسعه صنعتی کشاورزی را راه حل اقتصاد ایران قلمداد می¬کرد. او که بسیار متعبد و متشرع بود متأثر ازمفاهیم و ارزشهای دینی به منزلت کار در جامعه و منزلت علم و اقتصاد ملی اهمیت فراوان می¬داد (عالی نسب، ص 23– 24؛ شریعتمداری، ص271 – 275؛ عظیمی، ص 122 – 139، 147، 153؛ صباغیان، ص 128 – 129؛ فاضل زرندی، ص154، 165).
عالی نسب از ملی کردن بانکها پشتیبانی کرد. او اعتقاد داشت برای آنکه هزینه تولید پایین بیاید و دسترسی مصرف کننده به کالا بدون ضایعات و فساد باشد، ¬باید به تولید کننده و نه مصرف کنندگان یارانه پرداخت شود (محجوب، ص 210؛ سحابی، ج2، ص133). هرچند همزمان در زمینه تولید نگاهی متکفلانه به محرومترین اقشار جامعه برای دسترسی برابر به کالاهای تولیدی با کیفیت داشت (تسلیمی، ص 223؛ اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول ، ص 258). او به حفظ ارزش پول ملی اهمیت می¬داد و کاهش ارزش پول ملی را عامل فشار بر طبقات کم درآمد می دانست؛ معتقد بود نرخ بالای سود بانکی موجب افزایش هزینۀ تولید و در نتیجه سبب توزیع ناعادلانۀ درآمد و توقف اشتغال و رکود و بیکاری می شود ( نمازی، ص 34، 37). او معضل مهم اقتصاد ایران را مدیرانی می دانست که در جایگاه مدیریت اقتصاد کلان قرار دارند اما نگاهشان در سطح اقتصاد خرد است (بهشتی، ص148).
عالی نسب موفقیت هر امری را وابسته به مطالعات کارشناسانه و بویژه توجه به ضابطۀ «هزینه-فایده» و کاهش اصولی هزینه ها می دانست (دادگر، ص 59؛ ستاری فر، ص 140 - 141). فاضل زرندی(ص163–164) بر آن است که آشنایی عالی نسب با تاریخ، تاریخ اقتصادی و نیز شیوه تفکر و تحلیل و واقع¬گرایی خردمندانه، او را به طور ویژه در ارائۀ راه¬حل¬های بومی با استفاده از تجارب جهانی و ساده کردن مسائل پیچیده اقتصادی برای متقاعد کردن افراد غیر حرفه ای در موضوع اقتصاد و نیز مدیریت بحران توانمند ساخته بود (نیز← موسوی، ص 14؛ «مردی که انحصار تولیدات انگلیسی را شکست»، ص 42؛ رضاقلی، ص169؛ اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، ص 258).
عالی¬نسب در کارهای خیریه چون مدرسه¬سازی به ویژه در مناطق محروم و روستاها، خانه¬دارکردن کارگران کارخانه هایش، ساختن بیمارستان، اطعام و دستگیری از ایتام و مستمندان و کمک به نهادهای فرهنگی همچون نشریه گل آقا و نیز چندین صندوق قرض الحسنه بسیار کوشا بود و پنهانی کمک های فراوان می¬کرد. همین طور عضو هیئت مالی نشریه مکتب اسلام* و هیئت مدیره جامعه تعلیمات اسلامی* و هیئت امنای کتابخانه امیرالمومنین نجف بود و افزون بر آن در تهیه کتاب الغدیر* کمک های مالی بسیاری به علامه عبدالحسین امینی* کرد (عبداللهی و همکاران، ص117-122؛ رضاقلی، ص169-171؛ عظیمی، ص 72 – 81، 118– 119 ؛ " درگذشت انسانی نیکوکار و مخلص"، ص73 - 74 ).
عالی¬نسب در 1371ش از سوی انجمن مهندسان مکانیک ایران لوح تقدیر گرفت. او بعدها سرمایه¬ای در اختیار این انجمن گذاشت که هر ساله به عنوان جایزۀ عالی نسب به بهترین رسالۀ دانشجویی رشته مهندسی مکانیک اهدا می¬گردد (بهادری¬نژاد، ص 42). در 1379ش، موسسه تحقیقات و توسعۀ علوم انسانی و چند موسسه و دانشگاه دیگر با دعوت از متخصصان رشته هایی چون اقتصاد ، مدیریت، مکانیک، و صنایع، همایشی برای بزرگداشت از عالی نسب به مثابه نماد" فضیلت و اخلاق در اقتصاد" برگزار کردند. عالی نسب در سالهای آخر عمر مؤسسه دین و اقتصاد را تأسیس و موقوفه¬هایی هم برای آن مقرر کرد و گروهی از کارشناسان مورد اعتماد خود را به عنوان هیئت امنا کنند و راهی برای توسعۀ ایران بیابند (مومنی، همان مصاحبه؛ همو، ص176؛ موسوی، ص 15؛ بهزادیان نژاد، ص 9 – 12).
عالی نسب به رغم سطح بالای درک و دانش و خدماتی که به جامعه ارائه کرد، از خود کتاب، سخنرانی یا مصاحبه¬ای به یادگار نگذاشت. بی¬توجهی و بی¬اعتقادی او به فرهنگ سازی در عرصه عمومی و روحیه محافظه¬کارش به¬گونه¬ای که تنها در جمع نخبگان سخن می¬گفت، مانع از آن شد که اندیشه های او به فرهنگی پایدار در سطح جامعه بیانجامد و یا به تدوین برنامه ای دراز مدت برای بومی¬کردن اقتصاد ایران دست یابد (رفیعی، ص88 – 89). به گفتۀ رضاقلی (ص169، 171) دلیل اینکه عالی نسب نتوانست پایه گذار مکتب اقتصاد ملی مبتنی بر تولید باشد، همراهی نهادهای سیاسی با سرمایه¬داری تجاری( دلالی) بود. گفتنی است شاکلۀ مشی و زندگی عالی¬ نسب تاکید و پایبندی نظری و عملی او به نظرات کارشناسی، اقناع مخالفان و مقدم دانستن منافع جامعه بر منافع فردی و عمل بر مبنای اعتقاد بود (فاضل زرندی، ص 164؛ عظیمی، ص 152)
منابع:
اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، به کوشش حمید هاشمی، اکبر عباس زاده، تهران: موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1385ش؛
مهدی بازرگان، خاطرات: شصت سال خدمت و مقاومت در گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران 1375 – 1377؛
مهدی بهادری¬نژاد، "خودباوری و توسعه" در: اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول: مجموعه مقالات همایش بزرگداشت استاد میرمصطفی عالی نسب، چاپ حمید هاشمی و اکبر عباس زاده، تهران : مؤسسۀ تحقیقات و توسعۀ علوم انسانی، 1385ش؛
قربان بهزادیان ¬نژاد،« چرا عالی نسب»، در: اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، همان؛
محمد رضا بهشتی، «جامع نگری، اصول گرایی و بردباری سه مشخصه اصلی زندگی عالی نسب»، پرچمدار اقتصاد ملی: در باره زنده یاد میر مصطفی عالی نسب، تهران 1385ش؛
محمد رضا بهشتی، استاد دانشگاه تهران، مصاحبه مورخ 24 خرداد 1401؛
سعید تسلیمی، " انعطافات راهبردی در تعیین نقاط شروع" در: اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، همان؛
علی جعفری « عالی نسب و علامه جعفری» در پرچمدار اقتصاد ملی، همان؛
یدالله دادگر، " ملاحظات جهانی شدن اقتصاد و موضع ما" در: اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، همان؛
« درگذشت انسانی نیکوکار و مخلص» در: مکتب اسلام، ش 572 ( دی 1387)؛
علی رضا قلی، "نمک زندگی: جامعه شناسی تاریخی اقتصاد ایران از دریچه زندگی زنده یاد میر مصطفی عالی نسب" در میر نامیرا : زمانه وکارنامه استاد میر مصطفی عالی نسب، تهران 1395ش؛
محمدحسین رفیعی، « بینش، روش و منش عالی نسب» در: چشم¬انداز ایران، ش 33، (شهریور و مهر 1384 ش)؛
محمد ستاری فر «عالی نسب، مظهر یک کارآفرین خلاق، توسعه¬گرا و دیندار ایران« در: اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، همان؛
عزت الله سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه : خاطرات مهندس عزت الله سحابی، ج2، پاریس 1392ش؛
محمد شریعتمداری، " مخالف همیشگی کاهش ارزش پول" در پرچمدار اقتصاد ملی ...، همان؛
هاشم صباغیان،« قضاوت های غلط درباره عالی نسب» در پرچمدار اقتصاد ملی ...، همان؛
میر مصطفی عالی نسب « پیام استاد عالی نسب» : اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، همان؛
سید وحید سید عالی نسب، مدیر شرکت صنایع لوازم خانگی عالی نسب و برادرزاده عالی نسب، مصاحبه مورخ 17 خرداد 1401؛
احمد عبداللهی، جواد پور میکائیل ، اسماعیل شکری، " عالی نسب و مدیریت منابع انسانی"، در پرچمدار اقتصاد ملی، همان؛
عبودیت،" عالی نسب و دغدغه نیروی کار" در پرچمدار اقتصاد ملی...، همان ؛
میکائیل عظیمی، میر نامیرا؛ زمانه وکارنامه استاد میر مصطفی عالی نسب،تهران 1395ش؛
محمد حسین فاضل زرندی، " نگاه عالی نسب به اقتصاد" در پرچمدار اقتصاد ملی....، همان؛
« مردی از جنس اقتصاد، صنعت و سیاست»، سرمایه، ش 212، 10 تیر 1385؛
" مردی که انحصار تولیدات انگلیسی را شکست" در: نامه اتاق بازرگانی، سال 85، ش 86 (اسفند 1392)؛
فرشاد مومنی، استاد دانشگاه، رئیس مؤسسه دین و اقتصاد، مصاحبه (اردیبهشت 1401ش)؛
همو، « ترکیب خردمندانه علم، ایمان و عمل صالح» در پرچمدار اقتصاد ملی...، همان؛
میر حسین موسوی «عالی نسب نعمت الهی برای دولت در شرایط سخت جنگ» در پرچمدار اقتصاد ملی...، همان؛
حسین نمازی، " چند نکته دربارۀ اقتصاد ایران"، در اقتصاد ملی، عدالت اجتماعی و جهان متحول، همان.
/محمد حسین رفیعی فنود/